استراتژی اقیانوس آبی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انیمیشن مدیریتی» ثبت شده است

در این لیست کوتاه انیمیشن‌های مدیریتی که می‌تواند محتوایی ارزشمند برای ارائه در کارگاه‌های آموزشی یا رساندن مفاهیم مدیریتی به کارکنان باشد را لیست کردیم. در کنار تحلیل مدیریتی فیلم و فیلم های مدیریتی می‌توانید این انیمیشن‌ها را هم برای آموزش سازمانی استفاده کنید.

 

Antz: ایجاد تفاوت با متفاوت بودن شروع می شود

Antz داستانی است درباره مورچه‌ای کارگر به نام "Z" که در میان توده‌های بی‌ذهن یک جامعه کنفورمیست گم شده است. او آرزو دارد از نقش خود خارج شود و فردیت خود را کشف کند. تمایل او به انجام این کار در نهایت به نجات مردمش ختم می شود.

به عنوان یک رهبر، تا زمانی که تصمیمی آگاهانه نگیرید که از گروه خارج شوید و موج ساز باشید، دست به موج نمی زنید.

 

شاهزاده مصر: بی عدالتی را نمی توان نادیده گرفت

موسی که در میان خانواده‌های سلطنتی بزرگ شده در حالی که قومش در مقابل او به بردگی گرفته شده‌اند، فرار می‌کند تا بتواند بی‌عدالتی‌هایی را که در حال وقوع است فراموش کند. اما خدا او را می یابد و او را به بازگشت می خواند تا قومش را آزاد کند. سرانجام، موسی به این مناسبت برمی‌خیزد و باز می‌گردد تا بنی اسرائیل را از مصر خارج کند.

رهبران چشم بر بی عدالتی نمی بندند. آنها آن را نادیده نمی گیرند. اشتباهات را درست می کنند

انیمیشن های مدیریتی

شرک: نمی توان به اولین برداشت ها اعتماد کرد

هنگامی که فیونا شرک را ملاقات می کند، از او انتظار دارد که "شوالیه ای با زره درخشان" باشد و او تبدیل به یک غول منزجر کننده می شود. هنگامی که برای اولین بار با فیونا ملاقات می کند، او را به عنوان یک شاهزاده خانم نازپرورده و شیک می بیند که هیچ شباهتی با او ندارد. وقتی آنها با یکدیگر آشنا می شوند، فیونا می بیند که شرک واقعا مهربان است و شرک می بیند که فیونا آروغ می زند و حشرات می خورد. در نهایت آنها چندان متفاوت نیستند.

رهبران به مردم شانس دوم می دهند. آنها تشخیص می دهند که همه گاهی اوقات یک روز تعطیل دارند. برداشت اول فقط یک برداشت است. اغلب تمام تصویر نیست.

 

روح: روح رام شده همان روح غیرآزاد است


روح اسبی است که اسیر و اهلی می شود. او با اسب ماده ای آشنا می شود که مزیت های زندگی اهلی شده را به او نشان می دهد. او غذای زیادی می گیرد. او پناه می گیرد. از او مراقبت می شود. زندگی ساده تر است. اما همچنین محدود کننده تر است. در نهایت، او نمی تواند حس ماجراجویی خود را از بین ببرد و آزادی را به خانواده ترجیح می دهد.

رهبران هرگز روحیه آزادگی خود را از دست نمی دهند. آنها همیشه در برابر زندگی آسان مقاومت می کنند. منطقه آسایش یک زندان است. آزادی، حتی اگر ترسناک باشد، شیوه عمل یک رهبر است.

 

داستان کوسه: دروغ ها همیشه شما را پیدا می کنند

اسکار ماهی است که از زندگی عادی خود راضی نیست و می خواهد به عنوان یک چیز بزرگ دیده شود. وقتی فرصت پیش می آید، دروغی اختراع می کند که او یک کوسه کش بزرگ است. در پایان، البته، دروغ آشکار می شود و او نزدیک بود خود را بکشد.

رهبران هرگز دروغ نمی گویند، مهم نیست. اگر چیزی فقط با دروغ به دست می آید، در وهله اول ارزش داشتن آن را ندارد.

 

ماداگاسکار: گاهی اوقات، منطقه راحتی شما از شما خارج می شود

در ماداگاسکار، الکس یک شیر است که کاملاً از زندگی آرام خود در باغ وحش نیویورک راضی است. در یک سوء تفاهم، الکس و دوستانش به آفریقا فرستاده می شوند و ناخواسته در ماداگاسکار فرود می آیند. صحبت از شوک فرهنگی!

رهبران می دانند که هیچ تضمینی وجود ندارد. اتفاقاتی می افتد. و شما می توانید سازگار شوید یا بمیرید. به هیچ کس وعده زندگی آرام برای همیشه داده نشده است. رهبران می توانند هر منطقه ای را به منطقه آسایش تبدیل کنند.

بیش از پرچین: مردم شما هدف هستند، نه وسیله

RJ یک راکون است که گروهی از موجودات جنگلی را فریب می دهد تا مخفیانه وارد حومه شهر شوند تا برای او غذا بیاورند. با اینکه با آنها آشنا می شود، آنها را به عنوان خانواده می بیند و از استفاده از آنها احساس گناه می کند. در نهایت، او تغییر حال می کند و برای نجات دوستانش غذا را رها می کند.

رهبران از مردم استفاده نمی کنند. رهبران افراد را ذاتاً ارزشمند می شناسند. چه کارمند باشند، چه مشتری یا فقط ارتباطات تصادفی، افراد در خود هدف هستند.

 

Flushed Away: زندگی اجتماعی بر زندگی آسایشی برتری دارد


رادی یک موش خانگی است که در توالت ریخته می‌شود و در فاضلاب فرود می‌آید. او با یک موش ماده آشنا می شود که اگرچه فقیر است، اما خانواده ای بزرگ و دوست داشتنی دارد. در نهایت، او تصمیم می گیرد که زندگی راحت خود را برای زندگی در فاضلاب با دوستان جدیدش رها کند.

رهبران تشخیص می دهند که این موضوع در مورد محیط زیست نیست. این در مورد افرادی است که شما آن را با آنها به اشتراک می گذارید. بدون افراد مناسب، مکان مناسب توخالی است. جامعه همه چیز است.

 

پاندا کونگ فو: هیچ عنصر مخفی وجود ندارد

پو، یک پاندا در حال حرکت، توسط یک استاد کونگ فو به عنوان جنگجوی اژدها پیشگویی شده انتخاب می شود. معلمش به او اعتقادی ندارد. دوستانش به او اعتقاد ندارند. او حتی خودش را هم باور ندارد. یعنی تا زمانی که پدرش ماده مخفی سوپ مخصوصش را فاش کند: هیچ. "این خاص است، زیرا شما معتقدید که چنین است." سپس پو متوجه می شود که برای تبدیل شدن به جنگجوی اژدها فقط باید خود را باور کند.

رهبران برای ایجاد تفاوت به قدرت های فوق العاده یا توانایی های خاصی نیاز ندارند. آنها فقط به باور و اعتقادی نیاز دارند که می توانند. رهبران به یک عنصر مخفی نیاز ندارند. رهبران جزء مخفی هستند.

 

هیولاها در مقابل بیگانگان: رضایت با پذیرش واقعیت های جدید حاصل می شود

سوزان، یک زن معمولی که به زودی با پسر رویایی خود ازدواج می کند، مورد اصابت یک ستاره دنباله دار قرار می گیرد و به یک غول تبدیل می شود. سپس او را از زندگی عادی خود می گیرند و در یک مرکز مخفی دولتی با دیگر "هیولاها" نگهداری می کنند. هنگامی که زمین توسط بیگانگان مورد تهاجم قرار می گیرد، هیولاها برای نجات بشریت فراخوانده می شوند. سوزان باید رویای "عادی" بودن را رها کند و موجود جدیدی را که تبدیل شده است بپذیرد.

رهبران از واقعیت های جدید استقبال می کنند. گاهی اوقات نمی توانی به حالت قبل برگردی. تغییر نه خوب است و نه بد. فقط هست. رهبران آن را پذیرفته و از آن به نفع خود استفاده می کنند.

 

چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: تهدید ممکن است فرصت باشد

هیکاپ پسر صلح طلب رئیس وایکینگ اژدهاکش است. کل جامعه او برای شکار اژدها وجود دارد. هیکاپ شروع به کسب توانایی درک و برقراری ارتباط با اژدها می کند و متوجه می شود که آنها به سادگی سوء تفاهم شده اند. در پایان، او روستای خود را متقاعد می کند که آنها را به عنوان آفت نبیند و آنها را به عنوان حیوان خانگی ببیند.

رهبران مایلند همه چیز را از هر زاویه ببینند. چیزی که به نظر می رسد یک تهدید، منفی یا حتی رقابت است، ممکن است به یک فرصت مثبت برای همکاری تبدیل شود. هر سکه دو روی دارد و رهبران قبل از وارد شدن به نبرد همیشه می بینند که آیا راهی برای صلح وجود دارد یا خیر.

مگامایند: حسادت ریشه بدخواهی است

مگامایند خود را بزرگترین شرور تاریخ تصور می کند. او لباس تیره می پوشد، دختر مورد علاقه قهرمان را به تصویر می کشد، و یک ضربه جانبی شیطانی به نام "مینیون" نگه می دارد. اما همه اینها واقعا ساختگی است. او فقط از روی حسادت عمل می کند. قهرمان، مترو من، زمانی که آنها بچه بودند مورد توجه قرار گرفت و در نتیجه شورش کرد.

رهبران تشخیص می دهند که جرم اغلب فریادی است که باید مورد توجه قرار گیرد. وقتی افراد بدرفتاری می‌کنند، اغلب صرفاً واکنشی نسبت به رفتاری است که با آنها شده است. رهبران قبل از قضاوت به دنبال درک هستند.

چند تا از این فیلم ها را دیده اید؟ انیمیشن Dreamworks مورد علاقه شما چیست؟ بهترین درسی که از Dreamworks آموخته اید چیست؟ در کامنت های زیر با ما تماس بگیرید…